برگشتیم به خونه
سلام گلکم خوبی مامانی؟ دیروز برگشتیم تهران وای هیچ جا خونه ی آدم نمیشه از صبح افتادم به جون خونه آخه پر از خاک شده خاک که چه عرض کنم، دوده! فردا خاله جون نرگس داره میاد تهران خونم، یکشنبه وقت سونو داره. دکتر میخواد تربچه های خاله رو ببینه و بهش نشون بده. من به همه گفتم به دلم افتاده 3تا تربچه هست، 2تا پسر و یه دختر حالا ببینیم پیشگویی مامان درست از آب درمیاد یا نه! فردا صبح باید با بابایی بریم خرید، آخه یخچال خالی خالی هست! راستی یه خبر خوب مامانی امروز رفتم توی اتوماسیون دانشگاه و دیدم پروپوزالم برای بار دوم تصویب شده! یک مرحله ی دیگه به دفاع ن...